Вставьте ссылку на плейлист с Ютуба или YouTube Music, главное чтобы в ссылке присутствовал параметр "list="
Например: https://music.youtube.com/playlist?list=PL4fGSI1pDJn6cLcPmcc9b_l8oM0aJtsqL
Наш сайт обрабатывает до 200 видео включительно!

Смотреть Видео с канала "Harim Soltan - حريم سلطان"

1. بزرگترین بدبختی مصطفی اینه که یه مادر مثل تو داره | حريم سلطان قسمت #Shorts
2. سلیمان، نتوانست بر بیماری جهانگیر تحمل کند | حريم سلطان
3. ماهیدوران، در حال تجربه کردن بحران اعصابی است. | 48 حريم سلطان
4. شاهزاده مصطفی، پدر می‌شود | حريم سلطان
5. نیگار، مهیدوران'ی تهدید می‌کند | 48 حريم سلطان
6. مصطفی، غذایش را سم زده اند | حريم سلطان
7. ابراهیم، سعی می‌کند قاتل را پیدا کند | 48 حريم سلطان
8. حرم، به دلیل قاتل در کاخ، ناراحت است | 48 حريم سلطان
9. ابراهیم می‌گوید که او یک آموزنده شیر است | حريم سلطان قسمت #Shorts
10. مهیدوران از اتفاقات بسیار ناراحت است | حريم سلطان
11. گلنیحال زخمی پیدا شد | 47 حريم سلطان
12. مهیدوران گلشاه را می‌زند | 47 حريم سلطان
13. مهیدوران از افسون می‌خواهد در مورد هوچرین اطلاعاتی بدست آورد | حريم سلطان
14. گلشاه تلاش می‌کند که هوچرین را بکشد | 47 حريم سلطان
15. مهیدوران، هدیه‌ی سلطان سلیمان به هوچرین را می‌بیند | 47 حريم سلطان
16. مهیدوران متوجه می‌شود که افسون خدمتکار هوچرین است | حريم سلطان
17. مصطفی به ابراهیم بنده می‌گوید | 47 حريم سلطان
18. صدیقه، ابراهیم و حاتیجه صحبت می‌کنند | 46 حريم سلطان
19. دخترم با من زندگی کند. | حريم سلطان قسمت #Shorts
20. سلیمان ابراهیم را بخشید | حريم سلطان
21. محمد مانع از تحصیل مصطفی (ص) می شود | 46 حريم سلطان
22. ابراهیم تصویری از هورم را در میان نقاشی های لئو دید. | 46 حريم سلطان
23. عروسی در قصر برگزار می شود | حريم سلطان
24. تاجر ونیزی هدیه ای به سلیمان می آورد | 46 حريم سلطان
25. سلیمان زنان روس را از کاخ اخراج کرد | 46 حريم سلطان
26. برادر، چرا می‌خواهند تو را بکشند؟ | حريم سلطان قسمت #Shorts
27. خدیجه از ابراهیم می ترسد | حريم سلطان
28. ابراهیم می پرسد در حرم چه می گذرد | 45 حريم سلطان
29. افراد در کاخ متوجه شدند که هرم مشکل ساز شده است | 45 حريم سلطان
30. سلیمان متوجه شد که ابراهیم مجسمه خودش را ساخته است | حريم سلطان
31. افراد در کاخ متوجه شدند که هرم مشکل ساز شده است | 45 حريم سلطان
32. حریم، حرم به عیش و عیالی خداوند راه ندهد | 45 حريم سلطان
33. هورم براي پسرش دعا ميکنه | حريم سلطان قسمت #Shorts
34. مصطفی و سلیمان بحث می کنند | حريم سلطان
35. دختر جدید وارد نیمه شعبان می شود | 45 حريم سلطان
36. خبر مرگ فرحت پاشا رسید | 45 حريم سلطان
37. ولید سلطان می خواهد مصطفی ازدواج کند | حريم سلطان
38. بذار فورا از اين قصر بره | 44 حريم سلطان
39. هورم با همسران جدیدش ناراحت است | 44 حريم سلطان
40. تو منو نميکشي ، برادر تويل | حريم سلطان قسمت #Shorts
41. سلیمان از رفتار مصطفی ناراحت است | حريم سلطان
42. ابراهیم یه قلاده درست کرد | 44 حريم سلطان
43. بیهان و فرحت پاشا به قصر آمدند | 44 حريم سلطان
44. مصطفی و سلیمان بحث می کنند | حريم سلطان
45. فرحت پاشا محکومیتش را سپری کرده است | 44 حريم سلطان
46. کنکوری های جدید به قصر می آیند | 44 حريم سلطان
47. مصطفی نورا را دوست داشت | حريم سلطان
48. نیگار یادداشت لئو را برای هورم می خواند | 44 حريم سلطان
49. ابراهیم به جای سلیمان به دربار می پیوندد | 43 حريم سلطان
50. شما به دولت عثمانی نیاز دارید | حريم سلطان قسمت #Shorts
51. صورت هورم سوخته | حريم سلطان
52. ماهیدوران به نیگار هدیه می دهد تا چیزی که می داند را نگوید | 43 حريم سلطان
53. لئو شروع به کار در یک فروشگاه مینیاتوری کرد | 43 حريم سلطان
54. اونا ميخواستن شورش رو شروع کنن و هورم رو بکشن | حريم سلطان
55. هورم فهميد که سليمان دوباره با يه زن ديگه بوده | 43 حريم سلطان
56. ماهیدوران می پرسد چرا هورم به لئو طلا داد | 43 حريم سلطان
57. اونا يه تله براي هوريم درست کردن | حريم سلطان
58. سليمان ، همين الان بيا پيش من | 43 حريم سلطان
59. سلیمان با صادقی کنار می آید | 43 حريم سلطان
60. ماهیدوران ممکن است جای مصطفی را بگیرد | حريم سلطان قسمت #Shorts
61. شاهزاده مصطفی شمشیر به دست داشت | حريم سلطان
62. ماتراکچی نامه ای به مؤمنان می آورد | 42 حريم سلطان
63. هورم به لئو طلا داد تا بره | 42 حريم سلطان
64. ولید سلطانی دختران حرمسرا را از حرمسرا دور نگه میدارد | حريم سلطان
65. حلقه هورم پيدا شد | 42 حريم سلطان
66. خدیجه و ابراهیم به کاخ خود بازگشتند | 42 حريم سلطان
67. ابراهیم. اون کسي رو پيدا کرد که خودش رو | حريم سلطان
68. ما بچه هامون رو از دست داديم ، ابراهيم | 42 حريم سلطان
69. ما بچه هامون رو از دست داديم ، ابراهيم | 42 حريم سلطان
70. ماهدوران و مصطفی می روند | حريم سلطان
71. سالم و سلامت اما نه چندان خوشحال | 41 حريم سلطان
72. سلطان بالاخره اینجاست تا کنترل را به دست بگیرد | 41 حريم سلطان
73. هورم با تاج معروف یک ورودی ایجاد می کند | حريم سلطان
74. سلیمان آنها را وادار به پرداخت خواهد کرد | 41 حريم سلطان
75. مادر سلطان منتظر خبرهای خوب است | 41 حريم سلطان
76. سلیمان ماهیورانا حساب می خواهد | حريم سلطان قسمت #Shorts
77. بهترین دوست سلطان، شوهر هیتیس برگشته است | حريم سلطان
78. احساس می کند هیچ راهی وجود ندارد | 41 حريم سلطان
79. شورش خسارت سنگینی وارد می کند | 40 حريم سلطان
80. مصطفی می خواهد ازدواج کند | حريم سلطان قسمت #Shorts
81. هاتجه از وجود هورم قدردانی می کند | حريم سلطان
82. زمان عقب نشینی از کاخ است | 40 حريم سلطان
83. شورش به قصر هیتیس می رسد | 40 حريم سلطان
84. اگه بیشتر حرف بزنی میذارمت تو اون کیسه | حريم سلطان قسمت #Shorts
85. سوء قصد به جان ابراهیم صورت گرفت | حريم سلطان
86. ینیچرها در حال برنامه ریزی برای شورش هستند | 40 حريم سلطان
87. پرندگان هورم کشته می شوند | 40 حريم سلطان
88. مقام من تصمیم سلطان است | حريم سلطان قسمت #Shorts
89. او به آنچه می خواست رسید | حريم سلطان
90. ابراهیم در حال حل مسائل در قاهره است | 40 حريم سلطان
91. از یک زهکش گناه آلود او می رود | 40 حريم سلطان
92. هر وقت بخواهم می روم | حريم سلطان قسمت #Shorts
93. جشن ختنه شاهزادگان آغاز شد | حريم سلطان
94. بزرگترین عشق تقویت شده | 40 حريم سلطان
95. ماهیدوران حلقه هورم را پیدا می کند | 39 حريم سلطان
96. مسئله دختر ابراهیم | حريم سلطان قسمت #Shorts
97. هورم سلطان در راه بازگشت مورد حمله قرار گرفته است | حريم سلطان
98. در عوض، هورم با سلیمان می رود | 39 حريم سلطان
99. من با سلطان میروم نه شما ماهیدوران | 39 حريم سلطان
100. قبول میکنم | حريم سلطان قسمت #Shorts
101. من هر چه باشد همسر او خواهم بود | حريم سلطان
102. هورم هنگام صحبت با لئو تقریباً گرفتار شد | 39 حريم سلطان
103. تو داری با آتش بازی میکنی هورم | 38 حريم سلطان
104. این آخرین هشدار من است | حريم سلطان قسمت #Shorts
105. هورم را از کاخ می فرستند | حريم سلطان
106. حسادت کردن همه تخصص هورم است | 38 حريم سلطان
107. خبری که همه را به وجد آورد | 38 حريم سلطان
108. چطور جرات کردی او را از من پنهان کنی؟ | حريم سلطان قسمت #Shorts
109. هورم دیگر یک برده نیست، بلکه یک زن آزاد است | حريم سلطان
110. مخفیانه با معشوق سابقش صحبت می کند | 38 حريم سلطان
111. تو نمیتونی منو اینجوری ترک کنی | 38 حريم سلطان
112. بیایید یک بازی کنیم | حريم سلطان قسمت #Shorts
113. مادر سلطان پس از اطلاع از لئو عصبانی است | حريم سلطان
114. یک لحظه افتخار برای یک پدر سلطان | 38 حريم سلطان
115. اتاق متعلق به هورم خواهد بود | 38 حريم سلطان
116. اکنون شما محکوم به فنا هستید | حريم سلطان قسمت #Shorts
117. مرتب کردن همه چیز قبل از رفتن | حريم سلطان
118. عواقب شورش سنگین خواهد بود | 37 حريم سلطان
119. باشد که بهترین زن برنده شود | 37 حريم سلطان
120. اسباب بازی شما الان مال من است | حريم سلطان قسمت #Shorts
121. آنها از کاری که انجام دادند فرار نخواهند کرد | حريم سلطان
122. لئو برای کشیدن پرتره به قصر آمد | 37 حريم سلطان
123. احمد پاشا علیه سلطان قیام می کند | 37 حريم سلطان
124. من می دانم که او شما را پس فرستاد | حريم سلطان قسمت #Shorts
125. همه سعی می کنند هورم را بترسانند | حريم سلطان
126. سرباز کوچک در حال ساخت | 37 حريم سلطان
127. حتيجه و ابراهيم به دوستشان لطف مي كنند | 37 حريم سلطان
128. مرا به خاطر بسپار | حريم سلطان قسمت #Shorts
129. ترجیح می دهم بمیرم تا اینکه تو را با زنان دیگر ببینم | حريم سلطان
130. او نمی داند که از او استفاده می شود | 36 حريم سلطان
131. دیدن دشمن خود در خواب چندان خوشایند نیست | 36 حريم سلطان
132. آیا او یک جاسوس وفادار باقی خواهد ماند؟ | حريم سلطان قسمت #Shorts
133. برنامه های هورم آنطور که او امیدوار بود پیش نرفت | حريم سلطان
134. آنها نمی دانند چگونه است | 36 حريم سلطان
135. برخوردی که دنیای او را تکان داد | 36 حريم سلطان
136. شما حقیقت را نمی دانید | حريم سلطان قسمت #Shorts
137. هورم نمی تواند خشم خود را کنترل کند | حريم سلطان
138. زمان بیدار شدن از یک روز رویایی | 36 حريم سلطان
139. یک روز زیبا، یک هدیه زیبا | 35 حريم سلطان
140. نگه داشتن مراقب | حريم سلطان قسمت #Shorts
141. او در حرمسرا نیز نقل مکان کرد | حريم سلطان
142. در اسرع وقت به یک وینگمن نیاز دارد | 35 حريم سلطان
143. حتیجه در حال بازدید از قصر است | 35 حريم سلطان
144. بفهم چه می گویی | حريم سلطان قسمت #Shorts
145. این دنیا بی رحمه عزیزم | حريم سلطان
146. هیجان از پشت بام عبور می کند | 35 حريم سلطان
147. او همه جا به دنبال او است | 35 حريم سلطان
148. من همیشه تنها می جنگیدم | حريم سلطان قسمت #Shorts
149. شاهزاده خانم برگشته اما همه چیز مثل قبل نیست | حريم سلطان
150. حتیجه و ابراهیم در حال ازدواج هستند | 34 حريم سلطان
151. جشن عروسی حتیجه و ابراهیم ادامه دارد | 34 حريم سلطان
152. ما سرنوشت شما را تعیین خواهیم کرد | حريم سلطان قسمت #Shorts
153. این خداحافظی است شاهزاده خانم؟ | حريم سلطان
154. لئو برای شنیدن خبرهای بد می آید | 34 حريم سلطان
155. خبر خوب هورم، تو حامله ای! | 34 حريم سلطان
156. یکی از ما باخت | حريم سلطان قسمت #Shorts
157. یک راز بسیار خطرناک در شرف فاش شدن است | حريم سلطان
158. نتیجه انتشار اطلاعات نادرست | 34 حريم سلطان
159. سادیکا مورد حمله قرار می گیرد | 33 حريم سلطان
160. با او چه کردی | حريم سلطان قسمت #Shorts
161. حتیجه سعی می کند به همه چیز پایان دهد | حريم سلطان
162. او نمی داند که برای خانواده معشوق سابقش کار می کند | 33 حريم سلطان
163. خبر بارداری مثل آتش منتشر می شود | 33 حريم سلطان
164. تهدیدها همه جا هستند | حريم سلطان قسمت #Shorts
165. حتیجه نمی تواند بر مرگ پسرش غلبه کند | حريم سلطان
166. سلیمان از قمار امتناع می کند | 33 حريم سلطان
167. قصد دارد از شر سادیکا خلاص شود | 33 حريم سلطان
168. نزدیک سلطان جوان بماند | حريم سلطان قسمت #Shorts
169. حتیجه به طور اتفاقی به زندگی پسرش پایان می دهد | حريم سلطان
170. برای عثمانی مشکل ایجاد نکنید | 32 حريم سلطان
171. هورم متوجه می شود که سلیمان با زن دیگری بوده است | 32 حريم سلطان
172. مانند مادر مانند دختر | حريم سلطان قسمت #Shorts
173. یا با من هستی یا علیه من | حريم سلطان
174. ماهیدوران شاهزاده محمد را نجات داد | 32 حريم سلطان
175. جاسوس در حضور سلطان سلیمان است | 32 حريم سلطان
176. او خطرناک ترین دشمن شماست | حريم سلطان قسمت #Shorts
177. همه آنها دشمن تو هستند، هورم | حريم سلطان
178. قرار بود روز خوبی باشد | 32 حريم سلطان
179. در یک روز خوب با مادر سلطان قدم بزنید | 31 حريم سلطان
180. رقابت ابراهیم و رستم | حريم سلطان قسمت #Shorts
181. حسادت بر هور غلبه کرد | حريم سلطان
182. این قصر برای شما و حتیجه است | 31 حريم سلطان
183. ابراهیم از ترفیع سیر نمی شود | 31 حريم سلطان
184. دشمنی عمیق تر می شود | حريم سلطان قسمت #Shorts
185. هورم احساس خطر می کند | حريم سلطان
186. شما در روز شانس خود هستید | 31 حريم سلطان
187. بیایید یک تیم بسازیم | حريم سلطان قسمت #Shorts
188. هورم احساس به دام افتادن می کند | حريم سلطان
189. سلیمان حورم را بخشیده است | 31 حريم سلطان
190. هیچ راهی وجود ندارد که او دوام بیاورد | حريم سلطان قسمت #Shorts
191. یک روز دیگر یک پیروزی دیگر | حريم سلطان
192. دوستان قدیمی در حال جشن گرفتن عروسی هستند | 31 حريم سلطان
193. سلیمان می خواهد فیروزه را همه جا ببرد | حريم سلطان قسمت #Shorts
194. هورم و شاهزاده خانم ملاقات می کنند | حريم سلطان
195. هورم زانو زده و طلب بخشش می کند | 31 حريم سلطان
196. فکر کردم میشناسمت | حريم سلطان قسمت #Shorts
197. شاهزاده خانم خودش را تقدیم می کند | حريم سلطان
198. جشن عروسی هیتیس و ابراهیم آغاز شد | 30 حريم سلطان
199. من یک روز برمی گردم | حريم سلطان قسمت #Shorts
200. هورم به شاهزاده خانم حسودی می کند | حريم سلطان
Верх
Вниз

Скачать Видео с канала "Harim Soltan - حريم سلطان"

Клик по видео откроет в новом окне страницу загрузки видео.